تفسیر مأثورتفسیر مأثور، گونهای از تفسیر قرآن که مبتنی بر احادیث (آثار) منقول از پیامبر و مطالب صحابه ــ و بنا بر قولی تابعین ــ است و نیز روشی تفسیری در میان امامیه که مبتنی بر احادیث تفسیری پیامبر اکرم و اهلبیت علیهمالسلام است. فهرست مندرجات۲ - روایات تفسیری پیامبر ۳ - سنت نبوی منبعی مهم در شناخت احکام ۴ - اعتبار و حجیت تفسیر صحابه ۵ - مساوی بودن صحابه با دیگران در عدالت ۶ - حجیت تفسیر مأثور ۷ - ارائه تفسیر خاص توسط پیامبر ۸ - در باب حجیت روایات تفسیری ۹ - عدم حجیت برخی از روایات تفسیری ۱۰ - حجیت خبر واحد ۱۱ - محتویات تفسیر مأثور ۱۲ - شأن نزول آیه صد و سیزده سوره توبه ۱۳ - کهنترین تفسیر ۱۴ - تفاسیر ذکر شده در منابع موجود شیعه ۱۵ - فهرست منابع ۱۶ - پانویس ۱۷ - منبع ۱ - تعریفتعریف دقیق تفسیر مأثور با معنای واژه اثر مرتبط است، هر چند عالمان و محدّثان در تعریف آن اتفاق نظر ندارند. برخی تاریخنگاران تفسیر، [۱]
محمدحسین ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۱۵۴، قاهره ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
[۲]
محمدحسین علی صغیر، دراسات قرآنیه: المباد یالعامه لتفسیرالقرآنالکریم، ج۱، ص۵۵، قم ۱۴۱۳.
تفسیر آیات قرآن با آیات دیگر را قسمی از تفسیر مأثور دانستهاند اما ظاهراً با توجه به معنای لغوی [۳]
خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۲۳۶، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
[۴]
محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج۱۰، ص۱۳، چاپ ابراهیم ترزی، کویت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
و اصطلاحی اثر [۵]
محمدعلی بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحاتالفنون، ج۱، ص۶۵، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
[۶]
محمد جمالالدین قاسمی، قواعدالتحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۶۲، چاپ محمد بهجه بیطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷، چاپ افست ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
اینگونه تفسیر، قسمی از تفسیر اثری یا مأثور به شمار نمیآید.۲ - روایات تفسیری پیامبردرباره روایات تفسیری پیامبر، مفسران معتقدند که رسول اکرم ، علاوه بر ابلاغ پیام وحی ، تفسیر و تبیین و توضیح کلام الاهی را نیز بر عهده داشته است. مفسران، آیه ۴۴ و ۶۴ سوره نحل را ناظر به این بُعد از مقام نبوت می دانند [۱۰]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۲۰، ص۵۷، قاهره.
[۱۱]
ابنعاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیرالتحریر والتنویر، ج۱۴، ص۱۹۶، تونس ۱۹۸۴.
و نتیجه میگیرند که سخنان یا احادیث تفسیری منسوب به پیامبر، در صورت اثبات صحت آنها، در شمار بهترین و استوارترین گونههای تفسیر است. [۱۲]
ابنعاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیرالتحریر والتنویر، ج۶، ص۴۷، تونس ۱۹۸۴.
[۱۳]
ابنعاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیرالتحریر والتنویر، ج۱۴، ص۱۶۳ـ ۱۶۴، تونس ۱۹۸۴.
۳ - سنت نبوی منبعی مهم در شناخت احکامعلاوه بر این، محدّثان و فقیهان عموماً از همین طریق و بر پایه آیات ذکر شده و نیز آیات مشابه، سنّت نبوی را منبعی مهم و معتبر در شناخت احکام و دستورهای الاهی دانسته و پیوسته در استنباط احکام به آن استناد کردهاند. [۱۴]
ابراهیم بن موسی شاطبی، الموافقات فی اصولالشریعه، ج۴، ص۳۴، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۵]
محمدسعید منصور، منزله السنه منالکتاب و اثرها فی الفروع الفقهیه، ج۱، ص۱۲۱، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
[۱۶]
عبدالخالق عبدالغنی، حجیه السنه، ج۱، ص۲۹۱ـ ۳۰۸.
۴ - اعتبار و حجیت تفسیر صحابهدر باب اعتبار و حجیت تفسیر صحابه پیامبر، و به قولی تابعین، میان اهل سنّت و شیعیان اختلافنظر وجود دارد و با جایگاه و اعتبار صحابه در تفسیر و تشریع دستورهای الاهی در پیوند است. این موضوع ریشه در مسئله کهنتری دارد، که همان عدالت صحابه است و اصولیان و متکلمان و محدّثان از دیر باز در اثبات یا انکار آن کوشیدهاند [۱۷]
ابنقیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۴، ص۱۱۸، قاهره: دارالحدیث
[۱۸]
محمد بن علی شوکانی، ارشاد الفحول الی تحقیقالحق من علمالاصول، ج۱، ص۲۱۳، قاهره ۱۳۴۷.
[۱۹]
محمدتقی حکیم، الاصولالعامه للفقهالمقارن، ج۱، ص۱۳۵، قم ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
مدافعان با استناد به برخی آیات قرآن و شماری از احادیث نبوی [۲۲]
ابنمنیر، الانتصاف، ج۲، ص۶۲۸.
تلاش کردهاند که عدالت همه اصحاب پیامبر را ثابت کنند. [۲۳]
ابن ابی حاتم، کتابالجرح و التعدیل، ج۱، ص۷، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت.
[۲۴]
ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۱، ص۱۹، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۵]
ابناثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۱، ص۱۴، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
اینان روایات تفسیری صحابه را معتبر میدانند و آنها را برای شناخت و فهم قرآن منبعی اصیل معرفی میکنند.در مقابل، مخالفان (غالباً شیعیان و برخی عالمان اهل سنّت) عدالت صحابه را، در شکل مطلق آن، منکر شده و آیات مورد استناد را به گونهای دیگر تفسیر کرده و در صحت و اعتبار بسیاری از احادیث منقول از پیامبر، در این باره، تردید کردهاند. [۲۶]
ابنقیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۴، ص۱۴۴، قاهره: دارالحدیث.
[۲۷]
ابراهیم بن موسی شاطبی، الموافقات فی اصولالشریعه، ج۴، ص۵۴ ـ ۵۵، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۲۸]
محمدتقی حکیم، الاصولالعامه للفقهالمقارن، ج۱، ص۱۳۸، قم ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۵ - مساوی بودن صحابه با دیگران در عدالتبرخی عالمان اهل سنّت نیز با این دیدگاه شیعی موافقاند و معتقدند که حکم صحابه در عدالت مانند دیگران است و در مقام نقل حدیث باید عدالت آنها احراز شود [۲۹]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصولالاحکام، ج۲، ص۱۰۲، بیروت ۱۴۰۶.
. بر پایه این دیدگاه سخنان صحابه در تفسیر آیههای قرآنی اعتبار ویژهای نداشته و در بهترین صورت، همسنگ تلاش یا اجتهاد عالمان و مفسران دیگر در فهم و تبیین آیات قرآنی است.۶ - حجیت تفسیر مأثوردر باب حجیت تفسیر مأثور از اهل بیت علیهمالسلام همین اختلافنظر میان اهلسنّت و شیعیان به چشم میخورد. شیعیان با استناد به آیاتی از قرآن [۳۱]
عبیداللّه بن عبداللّه حسکانی، شواهدالتنزیل لقواعدالتفضیل، ج۱، ص۴۳۲، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
[۳۲]
نوراللّه بن شریفالدین شوشتری، احقاقالحق و ازهاقالباطل، ج۳، ص۴۸۲، با تعلیقات شهابالدین مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی، قم، ۱۳۷۸.
[۳۳]
شهابالدین مرعشی نجفی، ملحقات احقاقالحق، ج۱۴، ص۳۷۱، ۱۳۹۸.
و روایتهای متواتری نظیر حدیث ثقلین و حدیث غدیر که بر امامت و عصمت امامان دلالت دارد و نیز شماری از احادیث معتبر که حاکی از پیوند دو سویه قرآن و حضرت علی علیهالسلام است [۳۴]
نوراللّه بن شریفالدین شوشتری، احقاقالحق و ازهاقالباطل، ج۵، ص۶۳۹، با تعلیقات شهابالدین مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی، قم، ۱۳۷۸.
یا احادیثی که بر پیوند بین قرآن و اهلبیت تأکید دارد [۳۵]
نوراللّه بن شریفالدین شوشتری، احقاقالحق و ازهاقالباطل، ج۵، ص۴۱، با تعلیقات شهابالدین مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی، قم، ۱۳۷۸.
[۳۶]
شهابالدین مرعشی نجفی، ملحقات احقاقالحق، ج۲۰، ص۳۶۱، ۱۴۰۸.
جایگاه ویژهای برای امامان معصوم قائل شدهاند و آنان را مرجع علمی امت اسلامی و معتبرترین شارحان و مفسران قرآن دانستهاند.۷ - ارائه تفسیر خاص توسط پیامبراز مجموع احادیث نبوی دانسته میشود که پیامبر علاوه بر تبیین آیات قرآن برای عموم مردم، تفسیری خاص برای برخی اصحاب و در صدر آنها حضرت علی ارائه کرده است. [۳۷]
محمد بن عیسی ترمذی، الجامعالکبیر، ج۶، ص۸۵، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۹۹۸.
[۳۹]
ابنشعبه، تحفالعقول عن آلالرسول، ج۱، ص۱۹۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
[۴۰]
ابنبابویه، کتابالخصال، ج۱، ص۲۵۷، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
[۴۱]
یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تحفه الاشراف بمعرفه الاطراف، ج۷، ص۴۱۵، چاپ عبدالصمد شرفالدین و زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
بعلاوه، پیامبر با مرجعیت بخشیدن به اهلبیت (بویژه در حدیث ثقلین) گام مهمی در تفسیر آیات الاهی بر داشته و جاودانگی تفسیر آیات الاهی را با جاودانگی قرآن پیوند داده است.۸ - در باب حجیت روایات تفسیرینتیجه اینکه روایات تفسیری مأثور از امامان در صورت صحت صدور آنها همردیف کلام رسولاللّه و منبعی معتبر در شناخت و فهم آیات قرآن است. حاصل آنکه از دیدگاه امامیه، بیانات پیامبر و امامان جانشین پیامبر در شرح و تفسیر و توضیح مرادات قرآنی، جزئی از سنّت است و قطعاً حجیت و اعتبار دارد. بحث دیگر در تفسیر مأثور، جایگاه روایات حاویِ این مباحث تفسیری است. به طور کلی، روایات تفسیری اگر از نظر سند متواتر بوده یا «خبر واحدِ محفوف به قرائن» باشند، اعتبار دارند و در حجیت اینگونه روایات، که نوع اول آن بسیار اندک است، سخنی نیست. ۹ - عدم حجیت برخی از روایات تفسیریبحث در روایاتی است که صدور و دلالت و جهت آنها یقینی نیست و در حجیت و اعتبار آنها اختلاف هست. متکلمان و اصولیان، از دیرباز بصراحت بر عدم حجیت اینگونه روایات در مباحث اعتقادی تأکید کردهاند، از آنرو که اعتقاد، دایر مدار علم است و خبری که علم آفرین نیست مستند یکاصل اعتقادی قرار نمیگیرد. [۴۳]
احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایه فی علمالروایه، ج۱، ص۴۷۲، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۴۵]
جعفر بن حسن محقق حلّی، معارجالاصول، ج۱، ص۱۸۷، چاپ محمدحسین رضوی، قم۱۴۰۳.
۱۰ - حجیت خبر واحددر واقع، بحث حجیت خبر واحد در قلمرو احکام شرعی مطرح میشود با این توضیح که شخص مکلف، ناگزیر از عمل است و در صورت فقدان علم باید به گزینههای دیگر روی آورد که مهمترین و کارآمدترین آنها خبر واحد است. در عین حال، نمیتوان این واقعیت را از نظر دور داشت که از نظر اصولیان، یکی از ادله مهم حجیت خبر واحد، سیره عقلاست [۴۶]
ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۳۹۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
و بر این اساس گفته شده است که حجیت خبر واحد شامل مباحث معرفتی، از جمله بیانات تفسیری، نیز میشود. [۴۷]
ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۳۹۹، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
۱۱ - محتویات تفسیر مأثوردر تفسیر مأثور، موضوعات دیگری نیز چون ضعف اسانید، جعل و وضع در روایات تفسیری و اسرائیلیات شایان توجه است.گذشته از سخن کسانی چون احمد بن حنبل که نقلهای سه موضوع مغازی و مَلاحِم و تفسیر را از ریشه بیاعتبار میدانستند، [۴۸]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علومالقرآن، ج۲، ص۱۵۶، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که احادیث تفسیری از حیث سند ضعف جدّی دارند، تفسیرپژوهانی نیز به آن پرداختهاند [۴۹]
محمدهادی معرفت، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۳۳، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
وضع و جعل که به انگیزهها و علل گوناگونی ــ از جمله تثبیت و تقویت یک عقیده یا ارتقای مقام و منزلت یکی از صحابه و عکس آن، رد یک عقیده یا فرو کاستن منزلت یکی از یاران پیامبر ــ شکل میگرفته، به مباحث تفسیری نیز راه یافته است [۵۰]
محمدهادی معرفت، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۳۵ـ۵۶، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
[۵۱]
محمدحسین ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۱۵۹ـ ۱۶۵، قاهره ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
نمونه روشن آن جَعل شأن نزول برای آیه ۱۱۳ سوره توبه است.۱۲ - شأن نزول آیه صد و سیزده سوره توبهشماری از مفسران آوردهاند که این آیه درباره ابوطالب و هنگام مرگ وی نازل شده و متضمن شرک او تا پایان عمر است. [۵۳]
محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیحالبخاری، ج۵، ص۲۰۸، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۵۴]
طبری، جامع، ج۷، ص۳۰.
ابوطالب سه سال قبل از هجرت درگذشته و این آیه در نهم هجرت نازل شده است؛ بنابراین، چگونه میشود حادثه درگذشت ابوطالب در حال شرک ، سبب نزول آیه باشد؟توجه به اسرائیلیات، که به نقلهای دخیل در حوزه معارف و تفسیر و غالباً منقول از راویان یهودی تبار گفته میشود، [۵۵]
محمدحسین ذهبی، الاسرائیلیات فی التفسیر والحدیث، ج۱، ص۱۹، دمشق ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
نیز در تفاسیر نقلی از اهمیت شایان توجهی بر خوردار است.کمتر مفسری از جریان نقلهای اسرائیلیات یکسر در امان بوده است [۵۶]
محمدحسین ذهبی، الاسرائیلیات فی التفسیر والحدیث، ج۱، ص۱۱۹ـ ۱۹۷، دمشق ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۵۷]
محمد ابوشهبه، الاسرائیلیات والموضوعات فی کتب التفسیر، ج۱، ص۲۶۰، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
[۵۸]
محمد ابوشهبه، الاسرائیلیات والموضوعات فی کتب التفسیر، ج۱، ص۲۶۵، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
[۵۹]
محمد ابوشهبه، الاسرائیلیات والموضوعات فی کتب التفسیر، ج۱، ص۲۷۱، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
[۶۰]
محمدهادی معرفت، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۷۹ـ ۳۱۱، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
۱۳ - کهنترین تفسیربه هر حال، به لحاظ تاریخی، تفسیر مأثور از جمله کهنترین گونههای تدوینیافته تفسیر قرآن مجید است. ۱۴ - تفاسیر ذکر شده در منابع موجود شیعهدر منابع موجود شیعی از تفاسیری چون تفسیر امام حسن عسکری علیهالسلام، تفسیر علی بن ابراهیم قمی ، تفسیر عیاشی ، تفسیر فرات کوفی و در سدههای متأخر از تفاسیری چون البرهان فی تفسیرالقرآن از هاشم بن سلیمان بحرانی، تفسیرنورالثقلین از عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب از محمدرضا مشهدی قمی و در میان تفاسیر اهلسنّت با این شیوه و رویکرد میتوان از تفاسیری چون تفسیرالقرآن العظیم مسنداً عنرسولاللّه (ص) و الصحابه و التابعین از عبدالرحمان بن محمد بن ادریس رازی ، معروف به ابنابیحاتِمِ رازی، تفسیر القرآن العظیم از عمادالدین اسماعیل بن عمر مشهور به ابنکثیر و الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور از جلالالدین سیوطی نام برد.در برخی منابع از تفسیر طبری یا جامعالبیان عن تأویل آی القرآن محمد بن جریر طبری ، المحررالوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ابنعطیه، الکشف و البیان عن تفسیرالقرآن ابواسحاق احمد بن محمد ثعالبی ، الجواهرالحسان عبدالرحمان بن محمد ثعالبی ، بحرالعلوم علی بن یحیی سمرقندی، معالمالتنزیل بغوی فراء با عنوان تفاسیر مأثور یاد شده است [۶۱]
محمدهادی معرفت، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۳۱۲ـ۳۴۶، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
[۶۲]
محمدحسین ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۴۵، قاهره ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
که با توجه به تعریف دقیق «تفسیر مأثور» به نظر میرسد هیچ یک از تفاسیر یاد شده را نمیتوان تفسیر مأثور دانست.در تفسیر طبری، اگرچه نقل و گزارش مأثور از رسولاللّه و صحابه و تابعین غالب است، محتویات آن نقل محض نیست و اجتهاد و استنباط و نقد و بررسی روایات در آن دیده میشود.۱۵ - فهرست منابع(۱) قرآن. (۲) علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصولالاحکام، بیروت ۱۴۰۶. (۳) ابن ابی حاتم، کتابالجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت. (۴) ابناثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶. (۵) ابنبابویه، کتابالخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش. (۶) ابنشعبه، تحفالعقول عن آلالرسول، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش. (۷) ابنعاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیرالتحریر والتنویر، تونس ۱۹۸۴. (۸) ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۹) ابنقیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، قاهره: دارالحدیث. (۱۰) ابنمنیر، الانتصاف، در زمخشری. (۱۱) محمد ابوشهبه، الاسرائیلیات والموضوعات فی کتب التفسیر، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲. (۱۲) مرتضی بن محمدامین انصاری، فرائد الاصول، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۵ ش. (۱۳) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیحالبخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۴) محمد بن عیسی ترمذی، الجامعالکبیر، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۹۹۸. (۱۵) محمدعلی بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحاتالفنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷. (۱۶) عبیداللّه بن عبداللّه حسکانی، شواهدالتنزیل لقواعدالتفضیل، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰. (۱۷) محمدتقی حکیم، الاصولالعامه للفقهالمقارن، قم ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۱۸) احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایه فی علمالروایه، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۱۹) ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷. (۲۰) محمدحسین ذهبی، الاسرائیلیات فی التفسیر والحدیث، دمشق ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۲۱) محمدحسین ذهبی، التفسیر والمفسرون، قاهره ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹. (۲۲) آمال محمد عبدالرحمان ربیع، الاسرائیلیات فی التفسیرالطبری: دراسه فی اللغه و المصادر العبریه، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱. (۲۳) محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علومالقرآن، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۲۴) ابراهیم بن موسی شاطبی، الموافقات فی اصولالشریعه، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۲۵) نوراللّه بن شریفالدین شوشتری، احقاقالحق و ازهاقالباطل، با تعلیقات شهابالدین مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی، قم، ۱۳۷۸. (۲۶) محمد بن علی شوکانی، ارشاد الفحول الی تحقیقالحق من علمالاصول، قاهره ۱۳۴۷. (۲۷) محمدحسین علی صغیر، دراسات قرآنیه: المباد یالعامه لتفسیرالقرآنالکریم، قم ۱۴۱۳. (۲۸) طبری، جامع. (۲۹) طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن. (۳۰) عبدالخالق عبدالغنی، حجیه السنه. (۳۱) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره. (۳۲) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰. (۳۳) محمد جمالالدین قاسمی، قواعدالتحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجه بیطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷، چاپ افست ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۳۴) کلینی، اصول کافی. (۳۵) مجلسی، بحارالانوار. (۳۶) جعفر بن حسن محقق حلّی، معارجالاصول، چاپ محمدحسین رضوی، قم۱۴۰۳. (۳۷) محمدسعید منصور، منزله السنه منالکتاب و اثرها فی الفروع الفقهیه، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۳. (۳۸) محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج۱۰، چاپ ابراهیم ترزی، کویت ۱۳۹۲/۱۹۷۲. (۳۹) شهابالدین مرعشی نجفی، ملحقات احقاقالحق، در نورالدین بن شریفالدین شوشتری، همان منبع، ج۱۴،) ۱۳۹۸)، ج۲۰، ۱۴۰۸. (۴۰) یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تحفه الاشراف بمعرفه الاطراف، چاپ عبدالصمد شرفالدین و زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۴۱) محمدهادی معرفت، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹. ۱۶ - پانویس
۱۷ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر مأثور»، شماره۵۰۱۱. |